دنده ها می شکانند
ریشه هایی که به سمت گذشتن
از قابی می گذرند
به سمت باد
ورم می کند سرم و
چکش
رگش را به ماشه می کوبد،
خون دیوار از نبودن تو
فوران می کند و
انگشتم سیاه می شود
دود
خاکستر
:می گرانم
عکسی که خلا دارد
دیواری که ترک دارد
تویی که ترک داری و من
بیش ر از دیوارهای خانه و ریه های تو
به رفتن می مانم و
صدای تبر از سینه ایی
باد را می شکافد.
:شام آخر انسان اولیه
رفته در
تا شوی
قبل از از قبل
جوانه می زن دم
.
محبوس سیاه چال موهات ام وُ
آرشه را سر می دهی
بر میله هایی که در آینه ی ابد
شانه می شوند
|
|
نت به نت برف را
دفن بهمن موهات می شوم
|
|
می نوازی وُ خورشید از دستانت
سوی باد را می گیرد و باد به موهات و ُ
چکه
چکه
چکه
می چکد آفتاب
می روید ام:
قلب ام را برای تو چشمه سار کرده ام
.
درباره این سایت